تو رو کجا گمت کردم ، بگو کجای این قصه
که حتی جوهر شعرم ، همینو از تو میپرسه
که چی شد اون همه رویا ، همون قصری که میساختیم
دارم حس می کنم شاید ، من و تو عشق و نشناختیم
میون قلبای امروزی ما ، نیمدونم چرا نمیشه پل بست
مثل دو ماهی افتاده بر خاک ، به دور از چشم دریا رفتیم از دست
به لطف و حرمت خاطره هامون ، نگو همیشه یاد من می مونی
که نه مثل اون روزای دورم ، نه تو دیگه برای من همونی
بذار جز این سکوت سرد لبهات ، برام چیزی به یادگار نمونه
بذار تا نقطه پایان این عشق ، مثل اشکی بشینه روی گونه
میون قلبای امروزی ما ، نیمدونم چرا نمیشه پل بست
مثل دو ماهی افتاده بر خاک ، به دور از چشم دریا رفتیم از دست
تحمل می کنم غیبتو ماهو ، میدونم نیمه همدیگه هستیم
نشد پیدا بشیم تو متن قصه ، به رسم عاشقی هر دو شکستیم
میون قلبای امروزی ما ، نیمدونم چرا نمیشه پل بست
مثل دو ماهی افتاده بر خاک ، به دور از چشم دریا رفتیم از دست
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها: <-TagName->

بازديد : بار

23:54 | چهار شنبه 29 خرداد 1392برچسب:
,
نویسنده : nashenass2013